اصطلاح یا اصطلاحات , جمله یا عبارتی هستند که معمولاً در انگلیسی روزمره برای بیان عقاید خاص استفاده می شود . درک اصطلاحات انگلیسی مهم است زیرا برای درک معنای کسی هنگام استفاده از آنها در مکالمه ، نیاز به آشنایی عمیق تری از زبان انگلیسی دارند.
اصطلاحات در ابتدا ممکن است پیچیده به نظر برسند ، اما یادگیری آنها در واقع بسیار سرگرم کننده است. اگر می خواهید مهارت های انگلیسی خود را تقویت کنید ، ادامه مطلب را بخوانید تا بدانید چرا اصطلاحات برای یادگیری زبان انگلیسی شما بسیار مهم است. و انواع این اصطلاحات را از سایت متدنیو فرا بگیرید .
اصطلاحات راهی جدید برای بیان خود به زبان انگلیسی به شما می دهند .
معنای اصطلاح به طور کلی به زمینه خاصی که از آن استفاده می شود بستگی دارد. وقتی کسی در آمریکا به شما می گوید ‘break a leg’ ، آنها این را به معنای واقعی نمی گویند ، بلکه در عوض برای شما آرزوی موفقیت می کنند . به همین ترتیب …. پس اگر میخواهید بتوانید در زبان انگلیسی خود را به خوبی ابراز کنید و صحبت های دیگران را بهتر متوجه شوید , یادگیری اصطلاحات کاربردی و روزانه انگلیسی برای شما واجب است .
اصطلاحات روزانه زبان انگلیسی :
By accident
تصادفی، از روی تصادف
It happened by accident
تصادفا رخ داد
By accident, he hit the wrong button on the keyboard and lost his file
تصادفی دکمه اشتباه روی کیبورد را زد و فایلش را از دست داد
She walked into the bathroom by accident while he was in there
او، در حینی که آن مرد داخل حمام بود، تصادفی وارد آنجا شد
Come from
اهل جایی بودن، از جایی آمدن
?Where did it come from
این مال کجاست؟ از کجا می آید؟
Where did your ancestors come from?
اجداد تو اهل کجا بودند؟
These bananas come from Brazil
این موزها از برزیل می آیند
Feel for
برای کسی دل سوزاندن، همدردی کردن
I feel for those guys
دلم برای آن مردها میسوزد
She felt for the people starving in Africa, so she sent money to the charity
او دلش برای آدم هایی که در آفریقا گرسنگی می کشیدند میسوخت، بنابراین برای خیریه پول فرستاد
Feel for
برای کسی دل سوزاندن، همدردی کردن
I feel for those guys
دلم برای آن مردها میسوزد
She felt for the people starving in Africa, so she sent money to the charity
او دلش برای آدم هایی که در آفریقا گرسنگی می کشیدند میسوخت، بنابراین برای خیریه پول فرستاد
For the sake of
به خاطر، محض خاطر
He works for the sake of his family
او به خاطر خانواده اش کار میکند
For the sake of time, we won’t discuss the new budget at this meeting
به خاطر (صرفه جویی در وقت، در این جلسه راجع به بودجهی جدید بحث نمی کنیم
Get away with
قسر در رفتن، از زیر مجازات در رفتن
You’ll never get away with this
هیچ وقت از زیر مجازاتی این در نخواهی رفت
He thought he could get away with hiding a card in his sleeve, but he got caught
فکر کرد می تواند از زیر مجازات پنهان کردن یک کارت در آستینش در برود، ولی گیر افتاد
Abide by
پیروی کردن از، تبعیت کردن از
You have to abide by my rules if you want to live in my house
اگر می خواهی در خانه من زندگی کنی باید از قوانین من پیروی کنی
You have to abide by the rules or they will make you leave
باید از قوانین تبعیت کنی وگرنه مجبورت می کنند اینجا را ترک کنی
Apart from
سواي، جداي از، غیر از
Apart from the food, he really enjoyed his trip
غیر از غذا، واقعا از سفر لذت برد
Apart from the size of the bedroom, I really liked the apartment
غیر از اندازه اتاق خواب، از آن آپارتمان واقعا خوشم آمد
She enjoyed her visit to England, apart from the Weather
از سفرش به انگلیس لذت برد به غیر از هوایش
As if
انگار، به نظر
He looked as if he was angry
به نظر عصبانی می رسید
He acted as if nothing was wrong
جوری رفتار کرد انگار هیچ مشکلی وجود ندارد
Dream as if you’ll live forever Live as if you’ll die today
جوری رویا ببین انگار تا ابد زندگی میکنی جوری زندگی کن انگار امروز میمیری