اصطلاحات انگلیسی :
ممکن است زمان زیادی صرف یادگیری زبان انگلیسی کرده باشید اما هنوز هم وقتی فیلم یا محتوای انگلیسی را میبینید به خوبی متوجه نشوید که میتوانید باعث نامید شدن یا کم شدن انگیزه دانش آموزان و فراگیران زبان شود , اما بهتر است بدانید که بیشتر صحبت های روزمره انگلیسی را اصطلاحات انگلیسی تشکیل میدهند که یادگیری آنها میتوانید در صحبت کردن و درک بیشتر شما از زبان انگلیسی تاثیر بسزایی بگذارد , در سری مقالات اصطلاحات کاربردی انگلیسی به شما گروهی از اصطلاحات را همراه با مثال های کاربردی معرفی خواهیم کرد , با دیگر مقالات ما همراه باشید …
Pull over
ماشین را کنار زدن و توقف کردن
Can you pull over ? I need to use the washroom
می توانی ماشین کنار بزنی ؟ باید بروم دستشویی
As of yet
تا الان
As of yet he has not been paid by company
تا الان شرکت به او پولی نداده
At one’s finger
دم دست بودن یا در دسترس بودن
She had the information at her finger
اطلاعات دم دستش است
Keep all of your keys at your finger
کلید هات رو دم دستت بذار
Brand new
مدل جدید , نو
It is my brand new phone
این گوشی جدید من است
Cut in
صف را رعایت نکردن , وسط حرف کسی پریدن
I hate when people cut in line
بدم می آید وقتی مردم جلوی صف میزنند
I was tell a joke but jack cut in told the rest
داشتم جک میگفتم که جک وسط حرفم پرید و بقیه اش رو گفت
Dwell on
نگران چیزی بودن
Jack can not help dwelling on the fact his father is sick
جک نمیتوانست جلوی خودش را بگیرید و نگران این حقیقت نباشد که پدرش مریض است .
Get a hold of
برخورد کردن با , گیرآوردن
You will never believe who I got hold of
باور نمیکنی که به کی برخوردم
Did you get hold of jack ?
No his line was busy
تونستی جک رو گیربیاری ؟
نه خطش اشغال بود
Learn (something) by heart
چیزی را حفظ کردن
She can’t read music , so she learn all the song by heart
او نمیتواند نت های موسیقی را بخواند پس ترانه ها را حفظ میکند
Mix up
قاطی کردن
I often mix up my friends number
من معمولا شماره دوستام رو قاطی میکنم