اصطلاح یا اصطلاحات , جمله یا عبارتی هستند که معمولاً در انگلیسی روزمره برای بیان عقاید خاص استفاده می شود . درک اصطلاحات انگلیسی مهم است زیرا برای درک معنای کسی هنگام استفاده از آنها در مکالمه ، نیاز به آشنایی عمیق تری از زبان انگلیسی دارند.
اصطلاحات در ابتدا ممکن است پیچیده به نظر برسند ، اما یادگیری آنها در واقع بسیار سرگرم کننده است. اگر می خواهید مهارت های انگلیسی خود را تقویت کنید ، ادامه مطلب را بخوانید تا بدانید چرا اصطلاحات برای یادگیری زبان انگلیسی شما بسیار مهم است. و انواع این اصطلاحات را از سایت متدنیو فرا بگیرید .
اصطلاحات راهی جدید برای بیان خود به زبان انگلیسی به شما می دهند .
معنای اصطلاح به طور کلی به زمینه خاصی که از آن استفاده می شود بستگی دارد. وقتی کسی در آمریکا به شما می گوید ‘break a leg’ ، آنها این را به معنای واقعی نمی گویند ، بلکه در عوض برای شما آرزوی موفقیت می کنند . به همین ترتیب …. پس اگر میخواهید بتوانید در زبان انگلیسی خود را به خوبی ابراز کنید و صحبت های دیگران را بهتر متوجه شوید , یادگیری اصطلاحات کاربردی و روزانه انگلیسی برای شما واجب است .
Let alone
چه برسد به
He can’t even swim, let alone work as a lifeguard
او حتی نمی تواند شنا کند، چه برسد به اینکه به عنوان نجات غریق کار کند
I can barely afford this apartment, let alone a house
از پس هزینه این آپارتمان به زحمت می توانم بربیایم، چه برسد به هزینه های یک خانه
She won’t do any typing, let alone organize the filing
او هیچ چیزی تایپ نمی کند، چه برسد به اینکه فایلها را مرتب و ساماندهی کند
Look back on
به گذشته فکر کردن، به خاطر آوردن
He sometimes looks back on his childhood
او گاهی به کودکی اش فکر می کند
There are many good memories I can look back on from high school
خاطرات خوب زیادی از زمان دبیرستان هست که میتوانم به آنها فکر کنم
She doesn’t like to look back on her life in Arizona
دوست ندارد به خاطرات زندگی اش در آریزونا فکر کند
Lose one’s head
از کوره در رفتن، عصبانی شدن، کنترل خود را از دست دادن
In an argument, it’s important not to lose your head
در یک بحث، مهم است که از کوره در نروید
He lost his head when she told him she was leaving
وقتی آن زن به او گفت دارد آنجا را ترک می کند از کوره در رفت
In an emergency, it is important not to lose your head
در درک یک شرایط اضطراری، مهم است کنترلتان را از دست ندهید
Make faces
شکلک در آوردن
He’s always making faces at the girls
دارد برای دخترها شکلک در می آورد
The baby laughed when I made faces at him
نوزاد وقتی برایش شکلک در آوردم خندید
Regardless of
بی توجه به، صرف نظر از
He decided to wear his favorite outfit regardless of what the others thought
او بی توجه به اینکه بقیه چه فکر می کنند تصمیم گرفت لباس های مورد علاقه اش را بپوشد
go to Spain She plans to regardless of the cost
او بدون توجه به اینکه چقدر هزینه دارد قصد دارد به اسپانیا برود
Result in
منجر شدن به
Coming to work late again will result in him losing his job
دوباره دیر سر کار آمدن منجر به این خواهد شد که کارش را از دست بدهد
The earthquake resulted in the deaths of thirty people
زمین لرزه منجر به مرگ سی نفر شد
مرتبط : کتاب های داستان دو زبانه انگلیسی فارسی