جدیدترین متدهای آموزشی با متدنیو
جدیدترین متدهای آموزشی methodnew

اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی ( بخش دوازدهم )

اصطلاحات انگلیسی و یادگیری آسان انگلیسی

اصطلاحات عباراتی هستند که به ما کمک می کنند یک وضعیت دقیق را به روشی متفاوت و خلاقانه تر توصیف کنیم. آنها اطلاعات فرهنگی و تاریخی را به اشتراک می گذارند و درک مردم از یک زبان را گسترش می دهند. اصطلاحات برخی از ویژگی های متمایز را ایجاد می کنند که می توانند از یک زبان به زبان دیگر متفاوت باشند. و جالبتر اینکه ، اصطلاحات گاهی اوقات می توانند برخی از فرهنگ ها و شخصیت های فرهنگی را منعکس کنند .

اما معمولا درک این اصطلاحات با ترجمه معمولی امکان پذیر نیست و گاها افراد دچار اشتباه میشوند , بهترین راه برای یادگیری این اصطلاحات استفاده از مقالات اصطلاحات انگلیسی سایت متدنیو است .

اصطلاحات انگلیسی و یادگیری آسان انگلیسی

اصطلاحات انگلیسی و یادگیری آسان انگلیسی


Pay back

پس دادن

Now I can pay back my loan!

حالا میتوانم وامم را پس بدهم!

He still hasn’t paid back the money he owes me

هنوزی پولی که به من بدهی دارد را پس نداده

Thanks for the money! I’ll pay you back as soon as I can

ممنون بابت پول! به محض اینکه بتوانم آن را پس میدهم


As for

در مورد، از بابت

I get along with most of my family  As for my sister, we fight a lot

من با بیشتر اعضای خانواده ام کنار می آیم  در مورد خواهرم، زیاد دعوا می کنیم

As for me, I would rather stay home tonight and watch television

از بابت من، ترجیح میدهم امشب خانه بمانم و تلویزیون تماشا کنم

You can come in  As for the dog, he has to stay out

می توانی بیایی داخل  در مورد سگ، باید بیرون بماند


Deal in

چیز مشخصی را فروختن، تمرکز داشتن روی فروش چیزی

This store deals in pets

این مغازه حیوان خانگی می فروشد

This website deals in computer hardware, not software

این وبسایت سخت افزار کامپیوتری میفروشد، نه نرم افزار

Our shop only deals in imported goods from China

فروشگاه ما فقط کالاهای وارداتی از چین را میفروشد


Dream up

ایده داشتن، از خود در آوردن

I wonder how he dreams up these things

نمی دانم چطور این ایده ها به فکرش میرسد

It’s amazing how he dreamed up the idea for the movie

شگفت آور است چطور ایدهی این فیلم به ذهنش رسید

She dreamed up the idea of using stamps as wallpaper

این ایده به ذهنش رسید که از تمبر به عنوان کاغذدیواری استفاده کند


Find fault with
ایراد گرفتن از، انتقاد کردن

My friend always finds fault with my cooking

دوستم همیشه از آشپزی من ایراد می گیرد

His boss found fault with much of his work, so he got fired

رئیسش از بیشتر کار او ایراد می گرفت، بنابراین اخراج شد


Get out of
بیرون رفتن از جایی، از زیر کاری در رفتن

Let’s get out of here

بیا از اینجا برویم بیرون

She had a note from her doctor to get out of class

او برگه تایید پزشکش را داشت تا از کلاس برود بیرون برای خارج شدن از کلاس تاییدیه پزشکش که میگفت او بیمار است را داشت)

I think there is going to be trouble  Let’s get out of here!

فکر می کنم دردرسر درست خواهد شد  بیا از اینجا برویم بیرون!


Go wrong
مشکلی پیش آمدن، اتفاقی افتادن، اشتباه از آب در آمدن

Take this emergency money ? just in case anything goes wrong

این پول اضطراری را بگیر برای حالتی که مشکلی رخ دهد

Something went wrong with the computer, so the system crashed

یک مشکلی برای کامپیوتر پیش آمد، بنابراین سیستم از کار افتاد


In addition to
علاوه بر

He coaches basketball in addition to his office job

او علاوه بر کار اداری اش مربیگری بسکتبال هم می کند

In addition to flowers, I am also allergic to chicken

علاوه بر گل، او به مرغ هم حساسیت دارد

She enjoys playing the piano in addition to singing

او علاوه بر آواز خواندن از پیانو زدن هم لذت می برد


Mess up
خرابکاری کردن، اشتباه کردن

Why do you always mess up everything?

چرا همیشه همه چیز را خراب میکنی؟

He messed up the recipe, so the food tasted terrible

در دستورپخت اشتباه کرد، بنابراین غذا مزه خیلی بدی پیدا کرد

How could you mess up the plan? It was so easy!

چطور توانستی برنامه را خراب کنی؟ خیلی راحت بود که!


Sell out
تمام کردن یک کالا برای فروش، کاملا فروختن یک چیز

Sorry  We’re all sold out

ببخشید  این کالا را تمام کرده ایم

The movie sold out the first weekend it was in theaters

بلیت های فیلم در اولین تعطیلات آخر هفته ای که در سینما پخش داشت کامل فروخته شد

She needed to buy some fish, but the store was sold out

لازم بود چند تا ماهی بگیرد، ولی مغازه تمام کرده بود


As a matter of fact
در واقع

Everything was going wrong that day  As a matter of fact, the day was about to get Worse

آن روز همه چیز داشت خراب از آب در می آمد  در واقع، آن روز در آستانه بدتر شدن هم بود

I know the man in the picture very well  As a matter of fact, he is my father

آن آدم داخل عکس را خیلی خوب میشناسم  در واقع، او پدرم است

مرتبط :چگونه ادبیات میتواند بر یادگیری زبان انگلیسی تاثیر بگذارد ؟

 

تصویر کپچا

این به ما کمک می کند تا از اسپم ها جلوگیری کنیم، از شما متشکربم

اشتراک گذاری این محتوا
Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
Tumblr
WhatsApp
Pinterest
دستبه بندی مطالب