اصطلاح یا اصطلاحات , جمله یا عبارتی هستند که معمولاً در انگلیسی روزمره برای بیان عقاید خاص استفاده می شود درک اصطلاحات انگلیسی مهم است زیرا برای درک معنای کسی هنگام استفاده از آنها در مکالمه ، نیاز به آشنایی عمیق تری از زبان انگلیسی دارند
اصطلاحات در ابتدا ممکن است پیچیده به نظر برسند ، اما یادگیری آنها در واقع بسیار سرگرم کننده است اگر می خواهید مهارت های انگلیسی خود را تقویت کنید ، ادامه مطلب را بخوانید تا بدانید چرا اصطلاحات برای یادگیری زبان انگلیسی شما بسیار مهم است و انواع این اصطلاحات را از سایت متدنیو فرا بگیرید
اصطلاحات راهی جدید برای بیان خود به زبان انگلیسی به شما می دهند
معنای اصطلاح به طور کلی به زمینه خاصی که از آن استفاده می شود بستگی دارد وقتی کسی در آمریکا به شما می گوید ‘break a leg’ ، آنها این را به معنای واقعی نمی گویند ، بلکه در عوض برای شما آرزوی موفقیت می کنند به همین ترتیب … پس اگر میخواهید بتوانید در زبان انگلیسی خود را به خوبی ابراز کنید و صحبت های دیگران را بهتر متوجه شوید , یادگیری اصطلاحات کاربردی و روزانه انگلیسی برای شما واجب است
Die out
مردن و نابود شدن، منسوخ و منقرض شدن
We must protect whales if we don’t want them to die out
اگر نمی خواهیم نهنگ ها منقرض شوند باید از آنها محافظت کنیم
Mammoths died out a long time ago
ماموت ها خیلی بیشتر منقرض شدند
I wish all the mosquitoes would die out
ای کاش همهی پشه ها منقرض می شدند
Differ from
متفاوت بودن از، فرق داشتن با
Red and green apples differ from each other in taste
سیب های سرخ و سبز از لحاظ مزه با هم فرق دارند
My opinion differs from hers
نظر من با مال او فرق دارد
The new house differs from the old one in many ways
این خانه جدید از خیلی جهات با خانه ی قدیمی فرق دارد
Differ from
متفاوت بودن از، فرق داشتن با
Red and green apples differ from each other in taste
سیب های سرخ و سبز از لحاظ مزه با هم فرق دارند
My opinion differs from hers
نظر من با مال او فرق دارد
The new house differs from the old one in many ways
این خانه جدید از خیلی جهات با خانه ی قدیمی فرق دارد
Dispose of
دور انداختن، خلاص شدن از دست
It is dangerous to dispose of a lit cigarette in a garbage can
انداختن سیگار روشن داخل سطل زباله خطرناک است
Bill disposed of the old bottles
بیل بطری های قدیمی را دور انداخت
The murderer tried to dispose of his knife
قاتل تلاش کرد خودش را از دست کاردش خلاص کند (کاردش را گم و گور کند)
Do one’s best
تمام تلاشتان را کردن
The teacher told him “Just do your best ”
معلم به او گفت «تمام تلاشت را بکن »
He did his best to stop the water
تمام تلاشش را کرد تا جلوی آب را بگیرد
Although I didn’t win, I was happy because I did my best
هر چند برنده نشدم، خوشحال بودم چون تمام تلاشم را کردم
Do one’s homework
تکلیف مدرسه را انجام دادن
He is doing his homework
دارد تکلیف مدرسه اش را انجام میدهد
I usually do my homework at the library
من معمولا تكلیف مدرسه را در کتابخانه انجام میدهم
He always does his homework before watching TV
او همیشه تکلیف مدرسه اش را قبل از تماشای تلویزیون انجام میدهد
Don’t mention it
حرفش را هم نزن، حرفش را نزن
When I thanked him for the gift, he said, “Don’t mention
it'”
وقتی برای آن کادو از او تشکر کردم گفت «حرفش را نزن »
A: I appreciated the card you sent me B: Don’t mention it
آ: بابت کارتی که برایم فرستادی ممنونم ب: حرفش را هم نزن
Get to
رسیدن به جایی
When he got to the house, it was snowing
وقتی او به خانه رسید، داشت برف می بارید
Just ring the bell when you get to the door
وقتی دم در رسیدی فقط زنگ در را بزن
I got to the store before it closed
قبل از اینکه مغازه ببندد به آنجا رسیدم
Get together
دور هم جمع شدن، به هم پیوستن
Everyone said that they should get together
همه گفتند که باید دور هم جمع شوند
We often got together at the cafe
ما اغلب در آن کافه دور هم جمع می شدیم
Let’s get together on Friday night
بیا جمعه شب با هم باشیم
Get up
از رختخواب بیرون آمدن، بلند شدن
to get up in
It’s hard for him the morning
برایش سخت است صبح از رختخواب بیرون بیاید
I have to get up early to catch the train
باید زود بلند شوم تا به قطار برسم
Time to get up!
وقت بلند شدن است!
Get well
خوب شدن
I hope you get well!
امیدوارم حالت خوب شود
She got well faster than anticipated
سریعتر از آنچه پیشبینی میشد خوب شد
مقالات پیشنهادی :