جدیدترین متدهای آموزشی با متدنیو
جدیدترین متدهای آموزشی methodnew

اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی ( بخش هفدهم )

اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی ( بخش هفدهم)

اصطلاح یا اصطلاحات , جمله یا عبارتی هستند که معمولاً در انگلیسی روزمره برای بیان عقاید خاص استفاده می شود درک اصطلاحات انگلیسی مهم است زیرا برای درک معنای کسی هنگام استفاده از آنها در مکالمه ، نیاز به آشنایی عمیق تری از زبان انگلیسی دارند

اصطلاحات در ابتدا ممکن است پیچیده به نظر برسند ، اما یادگیری آنها در واقع بسیار سرگرم کننده است اگر می خواهید مهارت های انگلیسی خود را تقویت کنید ، ادامه مطلب را بخوانید تا بدانید چرا اصطلاحات برای یادگیری زبان انگلیسی شما بسیار مهم است و انواع این اصطلاحات را از سایت متدنیو فرا بگیرید

اصطلاحات راهی جدید برای بیان خود به زبان انگلیسی به شما می دهند

معنای اصطلاح به طور کلی به زمینه خاصی که از آن استفاده می شود بستگی دارد وقتی کسی در آمریکا به شما می گوید ‘break a leg’ ، آنها این را به معنای واقعی نمی گویند ، بلکه در عوض برای شما آرزوی موفقیت می کنند به همین ترتیب … پس اگر میخواهید بتوانید در زبان انگلیسی خود را به خوبی ابراز کنید و صحبت های دیگران را بهتر متوجه شوید , یادگیری اصطلاحات کاربردی و روزانه انگلیسی برای شما واجب است

Die out

مردن و نابود شدن، منسوخ و منقرض شدن

We must protect whales if we don’t want them to die out

اگر نمی خواهیم نهنگ ها منقرض شوند باید از آنها محافظت کنیم

Mammoths died out a long time ago

ماموت ها خیلی بیشتر منقرض شدند

I wish all the mosquitoes would die out

ای کاش همهی پشه ها منقرض می شدند


Differ from

متفاوت بودن از، فرق داشتن با

Red and green apples differ from each other in taste

سیب های سرخ و سبز از لحاظ مزه با هم فرق دارند

My opinion differs from hers

نظر من با مال او فرق دارد

The new house differs from the old one in many ways

این خانه جدید از خیلی جهات با خانه ی قدیمی فرق دارد


Differ from

متفاوت بودن از، فرق داشتن با

Red and green apples differ from each other in taste

سیب های سرخ و سبز از لحاظ مزه با هم فرق دارند

My opinion differs from hers

نظر من با مال او فرق دارد

The new house differs from the old one in many ways

این خانه جدید از خیلی جهات با خانه ی قدیمی فرق دارد


Dispose of

دور انداختن، خلاص شدن از دست

It is dangerous to dispose of a lit cigarette in a garbage can

انداختن سیگار روشن داخل سطل زباله خطرناک است

Bill disposed of the old bottles

بیل بطری های قدیمی را دور انداخت

The murderer tried to dispose of his knife

قاتل تلاش کرد خودش را از دست کاردش خلاص کند (کاردش را گم و گور کند)


Do one’s best

تمام تلاشتان را کردن

The teacher told him “Just do your best ”

معلم به او گفت «تمام تلاشت را بکن »

He did his best to stop the water

تمام تلاشش را کرد تا جلوی آب را بگیرد

Although I didn’t win, I was happy because I did my best

هر چند برنده نشدم، خوشحال بودم چون تمام تلاشم را کردم


Do one’s homework
تکلیف مدرسه را انجام دادن

He is doing his homework

دارد تکلیف مدرسه اش را انجام میدهد

I usually do my homework at the library

من معمولا تكلیف مدرسه را در کتابخانه انجام میدهم

He always does his homework before watching TV

او همیشه تکلیف مدرسه اش را قبل از تماشای تلویزیون انجام میدهد


Don’t mention it
حرفش را هم نزن، حرفش را نزن

When I thanked him for the gift, he said, “Don’t mention

it'”

وقتی برای آن کادو از او تشکر کردم گفت «حرفش را نزن »

A: I appreciated the card you sent me B: Don’t mention it

آ: بابت کارتی که برایم فرستادی ممنونم ب: حرفش را هم نزن


Get to
رسیدن به جایی

When he got to the house, it was snowing

وقتی او به خانه رسید، داشت برف می بارید

Just ring the bell when you get to the door

وقتی دم در رسیدی فقط زنگ در را بزن

I got to the store before it closed

قبل از اینکه مغازه ببندد به آنجا رسیدم


Get together
دور هم جمع شدن، به هم پیوستن

Everyone said that they should get together

همه گفتند که باید دور هم جمع شوند

We often got together at the cafe

ما اغلب در آن کافه دور هم جمع می شدیم

Let’s get together on Friday night

بیا جمعه شب با هم باشیم


Get up
از رختخواب بیرون آمدن، بلند شدن

to get up in

It’s hard for him the morning

برایش سخت است صبح از رختخواب بیرون بیاید

I have to get up early to catch the train

باید زود بلند شوم تا به قطار برسم

Time to get up!

وقت بلند شدن است!


Get well
خوب شدن

I hope you get well!

امیدوارم حالت خوب شود

She got well faster than anticipated

سریعتر از آنچه پیشبینی میشد خوب شد

 

مقالات پیشنهادی : 

کتاب دوزبانه انگلیسی-فارسی ( شیطانک درون بطری فصل اول )

اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی ( بخش نهم )

 

 

تصویر کپچا

این به ما کمک می کند تا از اسپم ها جلوگیری کنیم، از شما متشکربم

اشتراک گذاری این محتوا
Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
Tumblr
WhatsApp
Pinterest
دستبه بندی مطالب