جدیدترین متدهای آموزشی با متدنیو
جدیدترین متدهای آموزشی methodnew

کتاب دوزبانه انگلیسی-فارسی ( شیطانک درون بطری فصل اول )

جدیدترین متدهای آموزشی با متدنیو

یکی از راهی های یادگیری و ماندگاری زبان انگلیسی , درگیر شدن روزانه با آن است , با استفاده از بخش کتاب های دوزبانه سایت methodnew میتوانید با توجه به سطح و علاقه خود به مطالعه این کتاب ها بپردازید .

 

Chapter 1

فصل ۱

The Bottle

بطری

In Hawaii, there is a man called Keawe.

در هاوایی، مردی به نام کیاوی هست.

He works well and can do many things.

او خوب کار می کند و کارهای زیادی می تواند بکند.

He does not have much money, but he wants to see the world.

او ثروت چندانی ندارد، ولی میخواهد دنیا را ببیند.

Keawe goes to San Francisco, a beautiful town.

کیاوی به سان فرانسیسکو که شهر قشنگی است می رود.

 

There is a hill there, with many big houses, and one day Keawe walks on the hill.

آنجا تپه ای، با خانه های بزرگ زیاد، هست و یک روز کیاوی روی تپه قدم می زند

He looks at the beautiful big houses.

او به خانه های بزرگ قشنگ نگاه می کند.

“The people in those houses are very lucky!’ he thinks.

أو فکر می کنند «آدم های داخل آن خانه ها خیلی خوش

شانس هستند!»

One of the houses is smaller, but very beautiful, with nice big windows and a garden of flowers.

یکی از آن خانه ها کوچکتر، ولی خیلی قشنگ، با پنجره های بزرگ قشنگ و یک باغ گل است.

Keawe stops and looks at it. Then he sees a man at the window.

کیاوی می ایستد و به آن نگاه می کند. بعد او مردی را | پشت پنجره می بیند.

 

The man is old, and his face is very sad. The man sees Keawe and calls to him.

مرد پیر است و صورتش خیلی غمگین. مرد کیاوی را می بیند و او را صدا می زند.

‘I have a very nice house,’ he says. ‘Come and see it.’

او می گوید «من خانه ی خیلی خوبی دارم. بیا و آن را ببین »

The man takes Keawe into every room, and everything in the house is beautiful.

مرد کیاوی را داخل همه اتاق ها می برد و همه ی چیزهای داخل خانه قشنگ است.

But the man’s face is very sad. Keawe doesn’t understand.

ولی چهره مرد خیلی غمگین است. کیاوی درک نمی کند.

“This is a beautiful house,’ he says. ‘Why aren’t you happy?’

او می گوید «این خانه ی قشنگی است. تو چرا خوشحال نیستی؟»

 

‘You can have a beautiful house, too, the man says.

مرد می گوید «تو هم می توانی خانه ی قشنگی داشته باشی.»

Keawe laughs. ‘But I don’t have much money’ he says. “This house is very expensive.

کیاوی میخندد. او می گوید «ولی من پول زیادی ندارم. این خانه خیلی گران است.»

‘No, says the man. ‘You can have it for 50 dollars.

مرد می گوید «نه. میتوانی آن را در ازای ۵۰ دلار داشته باشی.»

‘The house?’ asks Keawe.

کیاوی می پرسد «خانه را؟»

‘No, not the house,’ says the man, but the bottle. This house and everything in it is from a bottle. This is it.’

مرد می گوید «نه، نه خانه را، بلکه بطری را. این خانه و همه ی چیزهای داخلش از یک بطری می آید. این آن بطری است.»

 

And he takes out a bottle. A strange fire moves in it.

و او یک بطری بیرون می آورد. آتش مرموزی داخل آن تکان می خورد.

‘An imp lives in it, says the man. “Buy this bottle from me for 50 dollars and you can ask the imp for a beautiful house. A new house, love, money – the imp can give you everything.”

مرد می گوید «و یک شیطانک داخل آن زندگی می کند. این بطری را ۵۰ دلار از من بخر و می توانی از آن شیطانک یک خانه قشنگ بخواهی، یک خانه جدید، عشق، پول – شیطانک میتواند همه چیز به تو بدهد.»

“Then why are you selling it?’ asks Keawe.

«پس چرا داری آن را می فروشی؟»

کیاوی می پرسد

 

‘I am old,’ the man says. ‘I must sell the bottle before I die. You can’t die with the bottle, or you go to hell!’

مرد می گوید «من پیرم. قبل از اینکه بمیرم باید بطری را بفروشم، آدم نمی تواند با این بطری بمیرد وگرنه به جهنم

میرود!»

‘Then I don’t want it,’ says Keawe. ‘I don’t need a house — and I don’t want to go to hell!

کیاوی میپرسد «پس آن را نمی خواهم. من به خانه نیاز ندارم – و نمیخواهم هم به جهنم بروم!»

‘But think!’ says the man. ‘You can ask the bottle for one or two things. Then you can sell it and live happily.

مرد می گوید «ولی فکرش را بکن! می توانی یکی دو چیز از شیطانک بخواهی، بعد می توانی آن را بفروشی و خوشبخت زندگی کنی.

‘But I must tell you one more thing. You must sell the bottle for less than 50 dollars — less than you pay for it.

«ولی یک چیز دیگر را باید به تو بگویم. تو باید بطری

 

‘But I must tell you one more thing. You must sell the bottle for less than 50 dollars — less than you pay for it.

«ولی یک چیز دیگر را باید به تو بگویم. تو باید بطری را در ازای مبلغی کمتر از ۵۰ دلار به کمتر از آنچه برایش پرداخت کردی – بفروشی

‘Sell it for the same, and it comes back to you. Give it to somebody, and it comes back to you, too.’

آن را در ازای همان مبلغ بفروش و برمی گردد پیش خودت. آن را به کسی بده و باز هم برمی گردد پیش خودت »

‘Is this true? How can I know?’ says Keawe.

کیاوی می گوید «این حقیقت دارد؟ از کجا بدانم؟»

“Give me your 50 dollars and take the bottle. Then ask the imp to give you the 50 dollars back. The imp gives you your money – or I give the money back to you.’

«۵۰ دلارت را به من بده و بطری را بردار. بعد از شیطانک بخواه ۵۰ دلارت را به تو پس بدهد. شیطانک

‘Give me your 50 dollars and take the bottle. Then ask the imp to give you the 50 dollars back. The imp gives you your money – or I give the money back to you.’

«۵۰ دلارت را به من بده و بطری را بردار. بعد از شیطانک بخواه ۵۰ دلارت را به تو پس بدهد. شیطانک پولت را به تو می دهد . وگرنه خودم پول را به تو پس

می دهم.»

‘Well, OK then,’ says Keawe.

کیاوی میگوید «خوب، باشد پس.

He gives the man 50 dollars and takes the bottle.

او ۵۰ دلار به مرد میدهد و بطری را می گیرد.

‘Imp of the bottle,’ he says. “Give me 50 dollars.

او می گوید «ای شیطانک بطری. به من ۵۰ دلار بده.» |

And suddenly the money is in his hand.

و ناگهان پول داخل دستش است.

“This is a wonderful bottle,’ says

‘This is a wonderful bottle, says Keawe.

کیاوی می گوید «چه بطری فوق العاده ای.»

“Goodbye,’ says the man, ‘and thank

you.’

مرد می گوید «خداحافظ و ممنون.»

‘Wait, says Keawe. ‘I don’t want it. Take your bottle back.’

کیاوی میگوید «صبر کن. من آن را نمی خواهم. بطری ات را پس بگیر.»

‘It’s your bottle now, says the man. You must go.’

مرد می گوید «حالا این بطري توست. باید بروی.»

 

He calls his servant, and the servant takes Keawe out of the house.

او خدمتکارش را صدا می کند و خدمتکار کیاوی را از خانه بیرون می برد.

 

برای مطالعه فصل های بعدی این داستان و دیگر داستان ها مقالات “ کتاب های داستان دوزبانه ” را دنبال کنید همچنین با عوضیت در خبرنامه آموزشی ما میتوانید از جدیدترین مقالات و متدهای آموزشی سایت ما مطلع شوید .

تصویر کپچا

این به ما کمک می کند تا از اسپم ها جلوگیری کنیم، از شما متشکربم

اشتراک گذاری این محتوا
Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
Tumblr
WhatsApp
Pinterest
دستبه بندی مطالب